شد بر دیوانهٔ از عطار نیشابوری الهی نامه 3195

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

شد بر دیوانهٔ آن مرد پاک

1 شد بر دیوانهٔ آن مرد پاک دید او را در میان خون و خاک

2 همچو مستی واله و حیرانش دید سرنگونش یافت و سرگردانش دید

3 گفت ای دیوانهٔ بی روی و راه در چه کاری روز و شب اینجایگاه

4 گفت هستم حق طلب در روز وشب مرد گفتش من همین دارم طلب

5 مرد مجنون گفت پس پنجاه سال همچو من در خون نشین در کل حال

6 کاسهٔ پرخون تو میخور ای عزیز بعد از آن می ده بمن یک کاسه نیز

7 تاکه این دریا شود پرداخته یا نه کار ما شود برساخته

8 این گره را چون گشادن روی نیست هم بمردن هم بزادن روی نیست

9 این قدر دانم که با این پیچ پیچ می ندانم می ندانم هیچ هیچ

عکس نوشته
کامنت
comment