شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب از قدسی مشهدی غزل 292

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش

1 شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش دست نوازشی به سر آفتاب کش

2 تا فتنه جهان نکند دست و پا دراز دستی به فرق غمزه حاضر جواب کش

3 زاهد، خلاف عشق بتان کرده‌ای عمل بر فعل خویشتن، قلم ناصواب کش

4 اهل هوس به ما سخن امروز سر کنند گو ماجرای عشق به روز حساب کش

5 شاید به خواب، روی نماید خیال دوست ای چشم تر، سری به گریبان خواب کش

6 مگذار در تپیدن دل نیم‌بسملم گو تن دمی چو دل ستم اضطراب کش

7 پیش از نسیم رفت به منزل، سوار عشق ای عقل گنده پیر، خری در خلاب کش

8 پیکان او به دیده‌ات از اشک بسته زنگ قدسی ترا که گفت که آیینه آب کش؟

عکس نوشته
کامنت
comment