-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی زیبا نتوان داشت نهان پیوسته خاصه رویت که به روحست و روان پیوسته
2 زلف از دست بدادیم و ز دل خون بچکید گویی آن زلف رگی بود به جان پیوسته
3 آبم از دیده روانست و خیال قد او همچو سرویست در آن آب روان پیوسته
4 ابروان همچو کمان داری و مژگان چون تیر وز پی عربده تیرت به کمان پیوسته
5 بار دیگر بگزند دل ما میکوشی ای به رغم دل ما در دگران پیوسته
6 در شگرفان حرکاتیست که آتش خوانند در تو آن هست و دو صد فتنه به آن پیوسته
7 اوحدی نام بر آورد به نیکو سخنی تا که نام تو شد او را به زبان پیوسته