1 سرمایهٔ مردی و فتوت باشد جود و کرم و سخا و همت باشد
2 دارای صفات مردمی در این عهد شمس الأمرا مشیر خلوت باشد
1 مرغ دل پر در هوای آشنایی میزند فرصتش بادا که پر در خوش هوایی میزند
2 گوش و دل بگشا و بشنو نغمهٔ جان بخش نی کین شکر لب دم ز لعل دلربایی میزند
1 یار برفت و دور از او، صبر و قرار شد زکف سیل سرشک از پیش، گشت روان به هر طرف
2 تا شده از نظر نهان، نقطه ی خال دلکشش دایره سان به دور دل، اندوه و غم کشیده صف
1 ما پاک دلان بی ریاییم مرآت جمال کبریاییم
2 در طور تقرّب و تجرّد مدهوش تجلّی خداییم