1 جمع باشید ای حریفان زانک وقت خواب نیست هر حریفی کو بخسبد والله از اصحاب نیست
2 روی بستان را نبیند راه بستان گم کند هر که او گردان و نالان شیوه دولاب نیست
3 ای بجسته کام دل اندر جهان آب و گل میدوانی سوی آن جو کاندر آن جو آب نیست
4 ز آسمان دل برآ ماها و شب را روز کن تا نگوید شب روی کامشب شب مهتاب نیست
5 بی خبر بادا دل من از مکان و کان او گر دلم لرزان ز عشقش چون دل سیماب نیست
دیدگاهها **