با دوست باش گر همه آفاق از سعدی شیرازی غزل 247

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

با دوست باش گر همه آفاق دشمنند

1 با دوست باش گر همه آفاق دشمنند کاو مرهم است اگر دگران نیش می‌زنند

2 ای صورتی که پیش تو خوبان روزگار همچون طلسم پای خجالت به دامنند

3 یک بامداد اگر بخرامی به بوستان بینی که سرو را ز لب جوی برکنند

4 تلخ است پیش طایفه‌ای جور خوبروی از معتقد شنو که شکر می‌پراکنند

5 ای متقی گر اهل دلی دیده‌ها بدوز کاینان به دل ربودن مردم معینند

6 یا پرده‌ای به چشم تأمل فروگذار یا دل بنه که پرده ز کارت برافکنند

7 جانم دریغ نیست ولیکن دل ضعیف صندوق سر توست نخواهم که بشکنند

8 حسن تو نادر است در این عهد و شعر من من چشم بر تو و همگان گوش بر منند

9 گویی جمال دوست که بیند چنان که اوست الا به راه دیده سعدی نظر کنند

عکس نوشته
کامنت
comment