-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میشود هر دم پریشان زلف بر رخسار او کز پریشان خاطری یادش دهد هر تار او
2 از بیابان محبت سرسری مگذر چو باد کز گریبان گل دمد، دامن چو گیرد خار او
3 بر سر کویش مسیحا تن به بیماری دهد تا کند چون ناتوانان تکیه بر دیوار او
4 باغ امید مرا ترسم نماند میوهای ناامیدی چند سازد رخنه در دیوار او؟
5 خشت خشت خانه گل را صبا بر باد داد با وجود آنکه عمری بود خود معمار او
6 در میان خنده، چشم گل ز شبنم شد پر آب صبحدم چون کرد بلبل نالهای در کار او