- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بساط ساحت کشت است و خیمه سایه بید طعام سینه کبک دری شراب نبید
2 به گریه ابر چو پیران که های عمر گذشت به خنده غنچه چو طفلان که هی شباب رسید
3 درون شاخ ز کتمان راز پر خون بود صبا ز لطف بر او پردۀ شکوفه درید
4 گرفته طرۀ سنبل صبا چو عاشق مست که زلف دلبری اینگونه تابدار که دید
5 بیا که پردۀ این چنگ عنکبوتی تار به گرد خیل حوادث چو پشّه پرده کشید
6 یکی چو ابر به دامان ز گریه سیل گشود یکی چو غنچه گریبان ز خنده باز درید
7 به نقد هر چه ز نو داشت به میگسار فروخت ز جنس هر چه کهن داشت می فروش خرید
8 نوای بلبل شوریده میزند ره هوش دگر ز شیخ که خواهد حدیث توبه شنید
9 بیار ساقیِ گل چهره جام مِی که خدای به آبروی گل ولاله جرم ما بخشید
10 چه باده خورد ز دست صبا تدزو چمن که مست گشته و در پای و سر و بن غلطید