-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باری اندر دین چو من حیران شدم درهمه راه و رهی پویان شدم
2 اهل حق را بود پیرو مرشدی با نشان و خوب و پاک از هر بدی
3 نام او شیخ نظر پیش از علی با کرامت بود و هم بینا دلی
4 داده از آینده و اکنون خبر بود در دست و زبان او اثر
5 خواند بهتر گفته ها از دیگران مرشدان و اهل حق را رهبران
6 آگهی از این زمانها داده اند راست آمد گفته شان بی چون و چند
7 پیش از این تا چهارصد سال و فزون بوده اند از دادگر حال و کنون
8 هر یک اینان با همه بینادلی بوده اند از جان پرستار علی
9 چشم و مغز و دل چو بینا ساختند گوهر پاک علی بشناختند
10 گفت اینان که همی باشد خدا میر قادر، اوست حاضر هر کجا
11 پس پذیرفتم ز نو اسلام را نزد اهل حق سپردم نام را