- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گل زرشک تو پیرهن بدرد روی تو پرده بر سمن بدرد
2 چون زند غمزۀ تو دست به تیغ زهرۀ مهر تیغ زن بدرد
3 ز آرزوی دو لعل جان بخشت مرده بر خویشتن کفن بدرد
4 چون بخندد دهان شیرینت پرده بر لؤلۀ عدن بدرد
5 گوهر از شرم تو دهان صدف هم بدندان خویشتن بدرد
6 نافه گر بوی زلف تو شنود شکم خویش در ختن بدرد
7 با رخت لاف به نیکویی غنچه را باد از آن دهن بدرد
8 لب تو،چون ز خنده بر بدوزی جامه بر صد هزار تن بدرد
9 هر که خود را بر آستان تو دوخت پیش تو پوتین من بدرد
10 مهرت از هر دلی که سر بر زد چون من و صبح پیرهن بدرد
11 من ز مستوری تو می ترسم که بسی ستر مرد و زن بدرد