- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا براه طلب بار در گل است هنوز که دل به قافله و رخت و منزل است هنوز
2 کجا ست برق نگاهی که خانمان سوزد مرا با معامله با کشت و حاصل است هنوز
3 یکی سفینهٔ این خام را به طوفان ده ز ترس موج نگاهم بساحل است هنوز
4 تپیدن و نرسیدن چه عالمی دارد خوشا کسی که بدنبال محمل است هنوز
5 کسی که از دو جهان خویش را برون نشناخت فریب خوردهٔ این نقش باطل است هنوز
6 نگاه شوق تسلی به جلوه ئی نشود کجا برم خلشی را که در دل است هنوز
7 حضور یار حکایت دراز تر گردید چنانکه این همه نا گفته در دل است هنوز