جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بمشو از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2815

غزل 2815 ام از 6329 غزلیات

بمشو همره مرغان که چنین بی‌پر و بالی

1 بمشو همره مرغان که چنین بی‌پر و بالی چو نه میری نه وزیری بن سبلت به چه مالی

2 چو هیاهوی برآری و نبینند سپاهی بشناسند همه کس که تو طبلی و دوالی

3 چو خلیفه پسری تو بنه آن طبل ز گردن بستان خنجر و جوشن که سپهدار جلالی

4 به خدا صاحب باغی تو ز هر باغ چه دزدی بفروش از رز خویشت همه انگور حلالی

5 تو نه آن بدر کمالی که دهی نور و نگیری بستان نور چو سائل که تو امروز هلالی

6 هله ای عشق برافشان گهر خویش بر اختر که همه اختر و ماهند و تو خورشیدمثالی

7 بده آن دست به دستم مکشان دست که مستم که شراب است و کباب است و یکی گوشه‌ای خالی

8 بدوان مست و خرامان به سوی مجلس سلطان بنگر مجلس عالی که تویی مجلس عالی

9 نه صداعی نه خماری نه غمت ماند نه زاری عسسی دان غم خود را به در شحنه و والی

10 عسس و شحنه چه گویند حریفان ملک را همه در روی درافتند که بس خوب خصالی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بمشو همره مرغان که چنین بی‌پر و بالی

شاعر شعر بمشو همره مرغان که چنین بی‌پر و بالی چه کسی است ؟

شاعر شعر بمشو همره مرغان که چنین بی‌پر و بالی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بمشو همره مرغان که چنین بی‌پر و بالی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بمشو همره مرغان که چنین بی‌پر و بالی چیست ؟

قالب شعر بمشو همره مرغان که چنین بی‌پر و بالی غزل است

مضمون اصلی شعر بمشو همره مرغان که چنین بی‌پر و بالی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر