-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهارم گلستان در گلستان ضعف غبارم کاروان در کاروان ضعف
2 نمی آید ز شرمم در گمان دل نمی آید ز ضعفم بر زبان ضعف
3 خریدار تن من بینوا درد پرستار دل من ناتوان ضعف
4 توان دید از اشارتهای پنهان که گردیده است مغز استخوان ضعف
5 سر و کارم به طوفان اوفتاده است دل من کشتی است و بادبان ضعف
6 نفس نا گشته از خاکم غباری تتق بست از زمین تا آسمان ضعف
7 غرض گر چشم بیمار تو باشد بماند جاودان تا جاودان ضعف
8 قوی تر زور ابروی کماندار خدنگی می گشاید بر نشان ضعف