اذا ما الطیر غنت فی‌الصباح از خاقانی شروانی غزل 392

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

اذا ما الطیر غنت فی‌الصباح

1 اذا ما الطیر غنت فی‌الصباح اجب داعی معاطاة الملاح

2 هوا پر خندهٔ شیرین صبح است بیار آن گریهٔ تلخ صراحی

3 ارق فضلاتها فالارض عطلی تحلیها بوشی او وشاح

4 قبای صبح را مشکین زره زن به موی زلف ترکان سلاحی

5 سیر نوالدیک عن عین‌السکاری ویشدو کالسکاری و هو صباح

6 صلاح از می سر رشته کند گم صلائی درده ار مرد صلاحی

7 کان الدار و الکاسات دارت ریاض اللهو حفت بالاقاحی

8 توئی تو راح را خاقانیا اهل قفای عقل زن گر مرد راحی

9 به شروان شاخ اخستان تیمن تری سعدالسعود علی‌النواحی

عکس نوشته
کامنت
comment