- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایا چو فصل بهار از رخت جهانرا زین رخ تو ثانی خورشید و ثالث القمرین
2 بسوی جدول خوبان که مظهر حسنند لطافت آب روان آمد و تو رأس العین
3 همین که در تو اثر کرد شرم عثمانی شود زرنگ دو رخ چهره تو ذوالنورین
4 از آدمی و پری هیچ کس نماند زشت چو نور روی تو قسمت کنند بر ثقلین
5 اگر چه کوی تو امروز شهرتی دارد بکشتگان غم تو چو کربلا بحسین
6 کنون بلعل تو آب حیات نسبت یافت چو طول عمر بخضر و چوسد بذوالقرنین
7 همای وصل توام سایه بر سر اندازد رقیب ار نبود در میان غراب البین
8 گهرفشان کن بر دوست سیف فرغانی که هست طبع و دلت در نظم را بحرین
9 بدانک در دو جهان کعبه دل عشاق بدوست فخر کند چون بمصطفی حرمین
10 بکوی عشق وطن ساز و رخت آنجا نه که دلگشاتر از آن جای نیست در کونین
11 فراز قله طور است، کسب کن دیدار کنار وادی قدسست خلع کن نعلین