-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دورم از فتنه که در سایه مژگان توام خاطرم از همه جمعست پریشان توام
2 ناله هرچند غبار تنم از جا برداشت طالع دون نرسانید بدامان توام
3 زانجمن پیشتر از شمع برون خواهم رفت اینچنین گر بگدازد تب هجران توام
4 منت دیده دگر بهر تماشا نکشم بسته ام چشم ز نظاره و حیران توام
5 گر سررشته نسبت دو بود تاب یکیست موبمو در هم چون طره پیچان توام
6 استخوانم همگی شانه شود بعد از مرگ بسکه در آرزوی زلف پریشان توام
7 نه بمن سر و سری دارد و نه گل نظری این ثمر داد هواداری بستان توام
8 گرم آنم که نهم داغ بفرق تو کلیم دگر امروز بفکر سر و سامان توام