- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دور از بساط وصل تو ماییم و دیدهای چون شمع کشته داغ نگاه رمیدهای
2 شد نو بهار و ما نفشاندیم گرد بال در سایهٔ گلی به نسیم وزیدهای
3 ما حسرت انتخاب صباییم از محیط کنج دلی و یک نفس آرمیدهای
4 در حیرتم به راحت منزل چسان رسد راهی به چشم آبلهٔ پا ندیدهای
5 محمل کشان عجز رسا قطع کردهاند صد دشت وره امید، به پای بریدهای
6 اشکم نیاز محفل ناز تو میکشد آیینه داری از دل حسرت چکیدهای
7 آخر به پاس راز وفا تیغها کشید چون صبح بر سرم نفس ناکشیدهای
8 دارم دلی به صد تپش آهنگی جنون یک اشک وار تا به چکیدن رسیدهای
9 میبایدم ز خجلت اعمال زیستن نومیدتر ز زنگی آیینه دیدهای
10 بیدل ز کشتزار تمناست حاصلم تخم دلی به سعی شکستن دمیدهای