- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آستین بر روی و نقشی در میان افکندهای خویشتن پنهان و شوری در جهان افکندهای
2 همچنان در غنچه و آشوب استیلای عشق در نهاد بلبل فریاد خوان افکندهای
3 هر یکی نادیده از رویت نشانی میدهند پرده بردار ای که خلقی در گمان افکندهای
4 آنچنان رویت نمیباید که با بیچارگان در میان آری حدیثی در میان افکندهای
5 هیچ نقاشت نمیبیند که نقشی بر کند و آنکه دید از حیرتش کلک از بنان افکندهای
6 این دریغم میکشد کافکندهای اوصاف خویش در زبان عام و خاصان را زبان افکندهای
7 حاکمی بر زیردستان هر چه فرمایی رواست پنجهٔ زورآزما با ناتوان افکندهای
8 چون صدف امید میدارم که لؤلؤیی شود قطرهای کز ابر لطفم در دهان افکندهای
9 سر به خدمت مینهادم چون بدیدم نیک باز چون سر سعدی بسی بر آستان افکندهای