-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 متصل دارد سر سودای ابروی تو دل هیچ کس در سر چنین سودا ندارد متصل
2 روی چشم من سیه کز دیدن بی اختیار از تو می سازد مرا در سر نگاهی منفعل
3 بت پرستیدن نخواهد بود بی وجهی مگر صورتی بردند زان پیکر سوی چین و چگل
4 با رقیبان عهد و پیمان تو چون دارد ثبات کی توان گفتن ترا بد عهدی و پیمان گسل
5 زآه و اشکم سر کشید آن سرو و چندان دور نیست سر کشیدن سرو را ز آب و هوای معتدل
6 ساخت ترکیب ترا از جان و دل روزی که گشت نقش پیوند قضا صورت نگار آب و گل
7 بست عهد نقد جان دادن فضولی در رهت آن مبادا گر تو او را بخت بد سازد خجل