1 در پای تو سروران سر انداخته اند وز عشق تو خانمان بر انداخته اند
2 رندانه به عشق چشم سرمست خوشست خود را به خرابات در انداخته اند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 منکرت گر همی کند انکار مکن انکار منکرت زنهار
2 زان که هر کو موحد است تمام همه بیند یکی کند اقرار
1 عارفی کو بُود ز آل عبا خواه گو خرقه پوش و خواه قبا
2 جان معنی طلب نه صورت تن تن بی جان چه می کند دانا
1 دل عاشق نظر به جان نکند خاطرش میل با جنان نکند
2 ای که گوئی که ترک رندی کن رند سرمست آنچنان نکند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به