شد آخر روز بر ناییی از نظیری نیشابوری غزل 548

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شد آخر روز بر ناییی و میل دل همان باقی

1 شد آخر روز بر ناییی و میل دل همان باقی بلا گردید ضعف پیری و طغیان مشتاقی

2 ز بی باکی و رندی منفعل بودم چه دانستم که در پیری کشد کارم به سالوسی و زراقی

3 فقیهان شاهد عادل نویسندم صلاح آنست که در باقی کنم من بعد حرف شاهد و ساقی

4 به الطاف خداوندی امید واثقی دارم فراموشم نمی گردد بشارت های مشتاقی

5 نوازش کن کزان لب های شیرین تلخ نافع تر حیات خضر یابم گر دهی زهرم به تریاقی

6 جمال بوستان دیدم نه بخت و کار من ماند بنفشه در سیه کاری و گل در ساده اوراقی

7 «نظیری » واله صوت و سخن چندین مکن خاطر که ماند قصه را در جای نازک داستان باقی

عکس نوشته
کامنت
comment