🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سرایندهٔ فرامرزنامه

سرایندهٔ فرامرزنامه

سرایندهٔ فرامرزنامه
سرایندهٔ فرامرزنامه

طورگ از سرایندهٔ فرامرزنامه فرامرزنامه 87

فرامرزنامه 87 ام از 192 فرامرزنامه

طورگ آن زمان نامه از درد وتاب

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72
  • 73
  • 74
  • 75
  • 76
  • 77
  • 78

1 طورگ آن زمان نامه از درد وتاب نبشت او به نزدیک افراسیاب

2 نخست آفرین کرد بر کردگار خداوند پیروز و پروردگار

3 ازو باد بر شاه تور آفرین خداوند ماچین و توران زمین

4 دگرگفت کآمد ز ایران زمین سپاهی پر از خشم و اندوهگین

5 سپهبد فرامرز لشکر شکن جهان دیده پور گو پیل تن

6 نخستین فرستاد بر من پیام که بگذار مرز و بینداز نام

7 از ایدر به توران گذر بی درنگ وگرنه بیا و بیارای جنگ

8 دریغ آمدم از چنین مرز وبوم که جای شما را سپارم به بوم

9 برآراستم لشکری نامدار پسندیده و درخور کارزار

10 سپاه فرامرز با آن سپاه چو سیاره بودند بر چرخ وماه

11 شبیخون سگالش گرفتم نخست مرا در دل،اندیشه ای بد درست

12 که من دشت از ایشان چو دریا کنم زبالا چو آهنگ بالا کنم

13 به هنگام مستی و آرام و خواب شب تیره لشکر کشیدم به تاب

14 سپه، خنجر کینه چون برکشید زبختم چو یاری نیامد پدید

15 کمین کرده بودند ایرانیان چوآمد سپاه من اندر میان

16 به ما برگشادند یکبار دست بکشتند بسیار و کردند پست

17 کنون من رهی با سواری هزار نشست در دژ که تا شهریار

18 چه فرمایدم پیش گیرم همان که ترسم که چیره شود بدگمان

19 فرستاده ای جست مردی دلیر بدو گفت ای مرد با هوش و ویر

20 نباید که جایی درنگ آوری مگر نامه من به خسرو بری

21 فرستاده برجست مانند باد پراندیشه سر سوی توران نهاد

22 وز این سو فرامرز با یال و فر نگه کرد در رزمگه سر به سر

23 جهانی زدشمن پر از کشته دید زکشته همه دشت چون پشته دید

24 که ایرانیان شیرمردان کار همه کشته بودند در کارزار

25 همه دشت خرگاه بد خواسته چو بازار چین بود و آراسته

26 همان تازی اسپان زهر سو گله کجا کرده بودند ترکان یله

27 سراسر ببخشید بر لشکرش مر او را بدان سان که بد درخورش

28 چنین گفت پس با دلیران جنگ که ای شیرمردان باهوش و هنگ

29 طورگ بداندیش و چندی سوار برفتند در اندرون حصار

30 زدریا به کشتی گذر یافته است چو از رزم ما روی بر تافته است

31 چو دشمن گریزان شود در حصار نیابد زپیکار او هیچ کار

32 گمانم که از کار من سربه سر فرستاده باشد به توران خبر

33 زمان تا زمان لشکر آمد برش زپستی به گردون برآید سرش

34 بباید گذر کرد ما را زآب از آن پیشتر کو زافراسیاب

35 سپاه آید و کار بدتر شود کزان دژ دگر پر زلشکر شود

36 ره چاره بر وی بگیریم زود از آن لشکر و دژبرآریم دود

37 به پاسخ بگفتند نام آوران که ای نامدار و جهان پهلوان

38 به فرمان و رایت کمر بسته ایم اگر تندرستیم و گر خسته ایم

39 چنان کن که رای تو باشدبدان چو بشنید پاسخ زکند آوران

40 بیامد دمان تا به دریا کنار به کشتی گذرکرد و برساخت کار

41 به پای دژ آمد هم از گرد راه به خیره همی کرد در وی نگاه

42 مگر جایگاهی به دست آیدش که آن دژ چوماهی به شست آیدش

43 به هر چند گردش بگردید بیش به دژ در نبد راه بیرون و پیش

44 ندید از برش جای پرواز باز از آن جایگه خیره برگشت باز

45 پراندیشه بد جان مرد دلیر سگالید تدبیر و بنشست دیر

46 که این رزم را چاره چون آورد مگر دشمنان را نگون آورد

47 در ایران و زابلستان مرد کار سواره پیاده بدش سی هزار

48 سپه را سراسر به سه بخش کرد دو مرد سرافراز با داد و برد

49 گزیده دو لشکر بدیشان سپرد چنین گفت ای نامداران گرد

50 سه راهست از ایدر به توران زمین که آن را همی داشت باید کمین

51 وزین سه سپردم شما را دو راه مباشید کامل به بیگاه و گاه

52 به تندی بباید کنون تاختن دل از خواب و خورد پرداختن

53 طلایه شب و روز با دیده بان به آگاه بودن به روز و شبان

54 مبادا که ناگه سپه در رسد شما را از آن رنج بر سر رسد

55 که من بی گمانم که چونین حصار گشاده نگردد به صدکارزار

56 مگر پاک یزدان بود رهنمای برآرم من این حصن و باره زپای

57 از آن پس برفتند دو پهلوان بدان راه بستند از کین میان

58 سپاه دگر خویشتن برگرفت بمانده از آن باره اندر شگفت

59 بیامد به راه سیم درنشست دل پرخرد را در اندیشه بست

60 طلایه فرستاد هر سو هزار بدان تا دهد آگهی از حصار

61 جوان خردمند با فر وهوش گشاده به فرزانگی چشم وگوش

62 وزآن سو چو نامه به توران رسید به شه گفت حاجب از آن چون سزید

63 که آمد فرستاده ای از طورگ به نزد سرافراز شاه سترگ

64 بگفتا بیارش بدین جایگاه ببینیمش آیین گفتار و راه

65 چوآمد زمین را ببوسید و گفت که با شاه توران بود بخت،جفت

66 بدو داد نامه چو برخواند شاه پراز خشم و کین شد زکار سپاه

67 بغرید از آن پس چو خیره بماند فرستاده را سخت گفت و براند

68 از آن پس چنین گفت کان بی خرد نداند به اندیشه نیکی برد

69 کسی را که باشد حصاری چنان بزرگ وبلندیش تا آسمان

70 زخورد و خورش هر چه آید به کار بود اندر آن دژ فزون از شمار

71 هم آب روان و همان کشتمند سواران گردنکش دیو بند

72 چرا سوی هامون گذارد سپاه کند کار برخویش تنگ وسیاه

73 که نفرین برآن بی خرد مرد باد برآن ناکس بدرگ بدنژاد

74 یکی بود نام آور سرفراز به مردی بسی دیده شیب وفراز

75 به نامش همی خواندی شیرمرد که پیوسته با شیر کردی نبرد

76 شه تور فرمود تا شیرمرد ببندد کمر سوی جنگ ونبرد

77 از آن نامداران خنجر گذار سپردش گزیده دو ره ده هزار

78 بدو گفت درکار،هشیار باش سپه را زدشمن نگهدار باش

سرایندهٔ فرامرزنامه از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
اثر طورگ آن زمان نامه از درد وتاب فرامرزنامه 87 ام از 192 فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه می باشد
شعر قالب : فرامرزنامه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر طورگ آن زمان نامه از درد وتاب

شاعر شعر طورگ آن زمان نامه از درد وتاب چه کسی است ؟

شاعر شعر طورگ آن زمان نامه از درد وتاب سرایندهٔ فرامرزنامه می باشد.

شعر طورگ آن زمان نامه از درد وتاب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر طورگ آن زمان نامه از درد وتاب چیست ؟

قالب شعر طورگ آن زمان نامه از درد وتاب فرامرزنامه است

سبک شعر طورگ آن زمان نامه از درد وتاب چیست ؟

سبک شعر طورگ آن زمان نامه از درد وتاب سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر طورگ آن زمان نامه از درد وتاب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
سرایندهٔ فرامرزنامه

طورگ از سرایندهٔ فرامرزنامه فرامرزنامه 87

فرامرزنامه 87 ام از 192 فرامرزنامه
بنر