شب آمد هرکسی را روی از بابافغانی شیرازی غزل 392

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

شب آمد هرکسی را روی در کاشانه‌ای یابم

1 شب آمد هرکسی را روی در کاشانه‌ای یابم من، دیوانه گردم تا کجا ویرانه‌ای یابم

2 منم آن ناتوان موری که نتوانم کشید آخر به صد سرگشتی از خرمنت گردانه‌ای یابم

3 شب هجران که آید بر سرم از بهر دلسوزی هم از گرد چراغ خود مگر پروانه‌ای یابم

4 دمی کز شوق آن لب‌های میگون گریه‌ام آید لبالب سازم از خونابه گر پیمانه‌ای یابم

5 فغانی از رفیقان روی گردان شد مگر او را به کوی دلبری یا گوشه میخانه‌ای یابم

عکس نوشته
کامنت
comment