اخترشناس در روش بخت از نظیری نیشابوری غزل 114

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

اخترشناس در روش بخت من گم است

1 اخترشناس در روش بخت من گم است مشکل فتاده کار نه در دست انجم است

2 دوران صلای تفرقه داد و شراب ما یک پاره در صراحی و یک پاره در خم است

3 ساقی چو فیض اوست همه صرف او کنیم این جرعه ای که در ته جام تکلم است

4 شیرین نکرده خنده شادی مذاق کس گل نیز تلخ گشته زهر تبسم است

5 باشد به ناامیدی خویشم محبتی کو آشنای گوشه چشم ترحم است

6 آسودمی اگر به خودم کس گذاشتی از جور او کشنده ترم رحم مرده است

7 ناخن همیشه در جگر خاره می زنم دیریست رخش سعی مرا سنگ در سم است

8 کی سر ز کار بسته برآرم که چرخ را دوران نماند و رشته امید من گم است

9 گفتار بی نتیجه «نظیری » نمی خرند عودی که سوزد و ندهد بوی هیزم است

عکس نوشته
کامنت
comment