ای کون و مکان از تو، از اوحدی مراغه‌ای غزل 345

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

ای کون و مکان از تو، اندر چه مکانی خود؟

1 ای کون و مکان از تو، اندر چه مکانی خود؟ مثل تو نمی‌یابم، آخر به چه مانی خود؟

2 هر کس که تو می‌بینی حالی بتو می‌گوید: من هیچ نمی‌گویم، دانم که تو دانی خود

3 چون ز آتش آن شادی رنگیم نیفزودی زین دود که بر کردی رنگی برسانی خود

4 من فاش همی دیدم روی تو ز هر رویی اکنون چو نظر کردم از دیده نهانی خود

5 کس را چو نمی‌خواهی کاگه شود از حالت خواهی که نماند کس، تا شاد بمانی خود

6 همراه شوی با ما و آنگاه چو کار افتاد در غم بهلی مار را، تنها بدوانی خود

7 چون اوحدی از بیشی عذر تو همی خواهد دانم که بهر جرمش از پیش نرانی خود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر