- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواست وقتی ز عجز دینداری از یکی مالدار دیناری
2 آنگهی مالدار بیهنجار مُهر بر لب نهاده دل مردار
3 یک دو بارش چو گفت سایل راد مالدار این چنین جوابش داد
4 گفت اگر حقپرستی ای تن زن دین و دنیی ز حق طلب نه ز من
5 گفت دین هست نیک و دنیا رد نیک ازو خواهم و ز تو بد بد
6 که مرا گفتهاند از پی دل حق ز حق خواه و باطل از باطل
7 چون تو بر باطلی و من بر حق از تو جویم نصیب خویش الحق
8 زانکه نفس ارچه گوهریست شریف کار او باطل است و رای سخیف
9 دل بدو دادهام که حق پرورد بازگردد به سوی حق پر درد
10 دین نیابی گرت غم بدنست زانکه کابین دین طلاق تنست