- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مپرس از من که هیچم یاد کردی که خود هیچم فرامش مینگردی
2 چه نیکوروی و بدعهدی که شهری غمت خوردند و کس را غم نخوردی
3 چرا ما با تو ای معشوق طناز به صلحیم و تو با ما در نبردی
4 نصیحت میکنندم سردگویان که برگرد از غمش بی روی زردی
5 نمیدانند کز بیمار عشقت حرارت بازننشیند به سردی
6 ولیکن با رقیبان چارهای نیست که ایشان مثل خارند و تو وردی
7 اگر با خوبرویان مینشینی بساط نیک نامی درنوردی
8 دگر با من مگوی ای باد گلبوی که همچون بلبلم دیوانه کردی
9 چرا دردت نچیند جان سعدی که هم دردی و هم درمان دردی