1 آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه که در این مزرعه جز دانهٔ خیرات نکشت
2 ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت
3 آنکه میلش سوی حقبینی و حقگویی بود سال تاریخ وفاتش طلب از میل بهشت
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 یاد باد آن که ز ما وقتِ سفر یاد نکرد به وداعی دلِ غمدیدهٔ ما شاد نکرد
2 آن جوانبخت که میزد رقمِ خیر و قبول بندهٔ پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
1 ای هدهد صبا به سبا میفرستمت بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
2 حیف است طایری چو تو در خاکدانِ غم زین جا به آشیانِ وفا میفرستمت
1 دیدی که یار، جز سَرِ جور و ستم نداشت بشکست عهد، وز غمِ ما هیچ غم نداشت
2 یا رب مگیرش ار چه دلِ چون کبوترم افکند و کُشت و عزتِ صیدِ حرم نداشت
1 جای حضور و گلشن امن است این سرای زین در به شادمانی و عیش وطرب در آی
2 ای کاخ دولتی تو چه کاخی که مدرج است در شاخسار گلشن تو سایه همای
1 هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد هر پاکروی که بود تردامن شد
2 گویند شب آبستن و این است عجب کاو مرد ندید از چه آبستن شد
1 ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
2 تا درخت دوستی بر کی دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به