🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی
محمدحسین غروی اصفهانی

رفت از محمدحسین غروی اصفهانی دیوان کمپانی 12

دیوان کمپانی 12 ام از 226 مدایح و مراثی - مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام

رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24

1 رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم برگ گل نسرینم یا شاخۀ ریحانم

2 آن غنچۀ خندان را من غنچه نمی خوانم آن دوست که من دارم و آن یار که من دانم

3 کی مهر و وفا باشد این رخ بد اختر را تا خلعت دامادی در بر کنم اکبر را

4 بینم بدل شادی آن طلعت دلبر را بخت ان نکند با من کانشاخ صنوبر را

5 ای جعد سمن سایت دام دل شیدائی در نرگس شهلایت شور سر سودائی

6 بی لعل شکر خایت کو تاب و توانائی؟ ای روی دل آرایت مجموعۀ زیبائی

7 ای شمع رخت شاهد در بزم شهود من موی تو و بوی تو مشک من و عود من

8 از داغ تو داد من وز سوز تو دود من دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من

9 ای لعل لبت میگون وی سرو قدت موزون عذر ای جمالت را من وامق و من مفتون

10 رفتی تو و جانا رفت جان از تن من بیرون ای خوب تر از لیلی بیم است که چون مجنون

11 ای کشت امیدم را خود حاصل بی حاصل سهلست گذشت از جان لیکن ز جوان مشگل

12 تند آمدی و رفتی ای دولت مستعجل دستی ز غمت بر دل پائی ز پیت در گل

13 زود از نظرم رفتی ای کوکب اقبالم یکباره نگون گشتی ایرایت اجلالم

14 آسوده شدی از غم من نیز بدنبالم در خفیه همی نالم وین طرفه که در عالم

15 سوز غمت ای مهوش در سوخته می گیرد فریاد مصیبت کش در سوخته می گیرد

16 خوناب مرارت چش در سوخته می گیرد بینی که چه گرم آتش در سوخته می گیرد

17 ای دوست نمی گویم چون آگهی از حالم از مرگ جوانانم و ز نالۀ اطفالم

18 گر دست جفا سازد نابودم و پا مالم با وصل نمی پیچم وز هجر نمی نالم

19 از بیش و کم دشمن هر چند که بسیارند با کم نبود هرگز چون در ره گل خارند

20 با نقش وجود تو چون نقش بدیوارند یکپشت زمین دشمن گر روی بمن آرند

21 زندان بلایت را صد باره چه ایوبم من یوسف حسنت را همواره چه یعقوبم

22 من عاشق دیدارم من طالب مطلوبم در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبم

23 زد مفتقر شیدا ز اول در این سودا شد باز دلش آخر سود و بر این سودا

24 تا گشت سمند روار در اخگر این سودا گویند ممکن سعدی جان در سر این سودا

محمدحسین غروی اصفهانی از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
اثر رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم دیوان کمپانی 12 ام از 226 مدایح و مراثی - مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام در دیوان کمپانی محمدحسین غروی اصفهانی می باشد
شعر قالب : دیوان کمپانی سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم

شاعر شعر رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم چه کسی است ؟

شاعر شعر رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم محمدحسین غروی اصفهانی می باشد.

شعر رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم چیست ؟

قالب شعر رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم دیوان کمپانی است

سبک شعر رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم چیست ؟

سبک شعر رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم سبک نوین است

مضمون اصلی شعر رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
محمدحسین غروی اصفهانی

رفت از محمدحسین غروی اصفهانی دیوان کمپانی 12

دیوان کمپانی 12 ام از 226 مدایح و مراثی - مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام
بنر