1 از بهر که بایدت بدین سان شبگیر وز بهر چه بایدت بدینسان تف و تاب ؟
1 نورد بودم ، تا ورد من مُورَّد بود برای ورد مرا ترک من همی پرورد
2 کنون گران شدم و سرد و نانورد شدم از آن سبب که به خیری همی بپوشم ورد
1 آن جهان را بدین جهان مفروش گر سخندانی این سخن بنیوش
2 پیری آغوش بازکرده فراخ تو همی گوش با شکافهٔ غوش