1 تا هست دل، بجز تو کسی دلبرم مباد ور پیچم از خیال تو گردن، سرم مباد
2 جز روی تو که آینه صنعت خداست هرگز نظر بر آینه دیگرم مباد
3 یا رب که بعد مرگ چو ایام زندگی جز خاک آستانه تو بسترم مباد
1 دلبستگی نماند به وارستگی مرا وارستگی مباد ز دلبستگی مرا
2 آسودگی به شربت مرگم علاج کرد دشمن طبیب گشت درین خستگی مرا
1 مشتاق جمال را چه بیگاه و چه گاه پیوسته بود بر مژه، چون شمع، نگاه
2 بشتاب که از خیال رویت دارم یک چشم به نظاره و یک چشم به راه
1 خوشدل کند خیال تو هجرانکشیده را آتش گل است دیده گلشنندیده را
2 تا آب دیده خون نشود بر زمین مریز در شیشه واگذار می نارسیده را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به