- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به عجزیکه داری قویکن میان را به حکمت نگرداندهاند آسمان را
2 روان باش همدوش بیاختیاری بلدگیر رفتار ریگ روان را
3 نفسگر همه موجگوهر برآید ز دستگسستن نگیرد عنان را
4 درین انجمن ناکسی قدر دارد زکسب ادب صدرکن آستان را
5 به عرض هنر لبگشودن نشاید ز چیدن میاشوب جنس دکان را
6 چه دام است دنیا، چه نام است عقبا تو معماری این خانههای گمان را
7 کسی بار دنیا نبردهست بر سر ز تسلیم بوسیست سنگگران را
8 به وهم تعین رمید ازتو راحت ز پرواز پر دادهای آشیان را
9 به معرج دولت مکش رنج باطل کجیهاست در هر قدم نردبان را
10 تنک مایهٔ فقر دارد سعادت هماگیر بیمغزی استخوان را
11 ز لفظ آشنا شو به مضمون نازک کمر حلقهکردهست موی میان را
12 حسابیست در اتفاق دو همدم عددهاست واحد زبان و دهان را
13 ز خودداری ماست محرومی ما برون رانده خشکی ز دریا کران را
14 تمیزی نشد محو این نرگسستان ندیدن گشودهست چشم جهان را
15 سر وکار دنیا عیان است بیدل مکرر مکن منفعل، امتحان را