به چشم عبرت اوضاع جهان از قصاب کاشانی غزل 153

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

به چشم عبرت اوضاع جهان گر، دیدنی دارد

1 به چشم عبرت اوضاع جهان گر، دیدنی دارد به روز خویشتن چون صبح هم خندیدنی دارد

2 ز نقش نرد نتوان جمع کردن خاطر خود را چو چیدی مهره را آن‌قدر هم برچیدنی دارد

3 توکل گرچه در کار است اما از پی روزی به سر مانند سنگ آسیا گردیدنی دارد

4 شد از نادیدن روی تو جسمم چون هلال آخر به قربان تو هر کاهیدنی بالیدنی دارد

5 نگردد هر کسی آگاه از ایمای ابرویش زبان ترک‌تاز غمزه هم فهمیدنی دارد

6 چو دور خوشه دیدم دانه را، معلوم گردیدم که هر جمعیتی آخر ز هم پاشیدنی دارد

7 غمش تا همدم من گشت در شب‌های تنهایی جدا هر استخوانم همچو نی نالیدنی دارد

8 نباشد دور، اگر قصاب جوید از رخت دوری چو آتش دید مو بر خویشتن پیچیدنی دارد

عکس نوشته
کامنت
comment