- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دور چشم بد زسوز سینه غمناک ما بعد مردن گل کند یا رب سپند از خاک ما
2 بوی گل را در طلسم گلستان پیچیده ایم راز او را در قفس دارد دل صد چاک ما
3 بارها از یاد جولان سمندی سوختیم تا شود روشن چراغ بخت از خاشاک ما
4 آب و آتش را بهار نورس آمیزش است شعله ها گل می کند از دیده نمناک ما
5 با چنین مستی اگر دم می زدیم از زهد خشک شمع صد میخانه می افروخت از مسواک ما
6 گاه از استغنا و گاه از مهربانی می کشد خوب می داند طریق دشمنی بیباک ما
7 خیر گور خویش ای زاهد چو از ما بگذری در شب آدینه شمع شیشه زن بر خاک ما
8 پرده می بندیم بر رخسار بینایی اسیر گرشود آیینه آن شوخ چشم پاک ما