-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرد زمین و آسمان من سالها گردیدهام روشن مبادا چشم من چون تو مهی گر دیدهام
2 تا دل به عشقت بستهام از قید هستی رستهام چون با غمت پیوستهام از خویشتن ببریدهام
3 در خارزار آب و گل چون غنچه گشتم تنگدل در گلشن روحانیان منزل از آن بگزیدهام
4 هرکس به بازار جهان سودای سودی میکند من سودها بفروخته سودای تو بخریدهام
5 تا جان به گلزار رضا شد عندلیب جانفزا از قربت خار بلا ریحان راحت چیدهام
6 هرکس علاج درد خود جوید پی آرام جان لیکن من آشفتهدل با دردت آرامیدهام
7 چون راه علم و عقل را دیدم که پیچاپیچ بود ای یار من یکبارگی در عاشقی پیچیدهام
8 عاقل به ملک عافیت پیوسته گو تنها نشین کز عشق آن بالا بلا از عافیت ببریدهام
9 تا چون حسین از اهل دل یابم صفای خاطری عمری به خاک بندگی روی وفا مالیدهام