-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دور مرو، دور مرو، یار ببین، یار ببین در نگر از دیدهٔ جان در دل و دیدار ببین
2 گر ز دل آگاه شدی، همسفر ماه شدی چون تو درین راه شدی خوبی رفتار ببین
3 گر سفرت هست هوس، جان و خرد یار تو بس نصرة ازین هر دو طلب، هجرت انصار ببین
4 دوست به پرسیدن تو، روی تو در دیدن تو جنس فروشنده نگر، نقد خریدار ببین
5 چند برای دل خود؟ چند هوای دل خود؟ چند رضای دل خود؟ مصلحت یار ببین
6 گردن ناموس بزن، نامهٔ زندیق بدر خرقهٔ سالوس بکن، بستن زنار ببین
7 دشمن من شد دل من، توبه شکن شد دل من گر پس ازینم طلبی، خانهٔ خمار ببین
8 خرقه که بر دوخته شد، نقد که اندوخته شد پیش رخش سوخته شد، گرمی بازار ببین
9 قابل معلوم بهل، پارس مرو، روم بهل در سرو در دوم نگر: این همه اسرار ببین
10 اوحدی، از بهر خدا، دور مرو پیش خدا در خود و او کن نظری، نقطه و پرگار ببین