ای سر تو پیوسته با جان، از اوحدی مراغه‌ای غزل 161

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

ای سر تو پیوسته با جان، ز که پرسیمت؟

1 ای سر تو پیوسته با جان، ز که پرسیمت؟ پیدا چو نمی‌گردی، پنهان ز که پرسیمت؟

2 از جمله بپرسیدم احوال نهان تو ای جمله ترا از هم‌پرستان، ز که پرسیمت؟

3 در جسم نمی‌گنجی وز جان نروی بیرون جسمی تو بدین خوبی؟ یا جان؟ زکه پرسیمت؟

4 ای رنج تن ما را راحت، زکه جوییمت؟ وی درد دل ما را درمان، ز که پرسیمت؟

5 گفتی: نتوان پرسید احوال من از هر کس فی‌القصه اگر روزی بتوان، ز که پرسیمت

6 گفتی که: به آسانی پرسم سخنت، نی، نی دشوار حدیثست این، آسان ز که پرسیمت؟

7 گویی که: سراندازد پرسیدن سر من ما را چو بترسانی، ترسان ز که پرسیمت؟

8 بر اوحدی از دانش بردیم گمان، اکنون او نیز برون آمد نادان، ز که پرسیمت؟

عکس نوشته
کامنت
comment