- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بت ابرو کمانی از کمینی به تیرم می زند بی جرم و کینی
2 به کوی میفروشان خانه کردم نمی دانستم که ای غم در کمینی
3 برد سیلاب اشکم خانه از بن به دستم گر نیفتد آستینی
4 به خوبان در حقیقت معنی عشق به صورت آفرین است آفرینی
5 دهم جان گرچه مقداری ندارد نیاز ما به چشم نازنینی
6 دلم را نیست چندان صبر و آرام که بنشینم زمانی بر زمینی
7 ز هفتاد و دو ملت دوری ای عشق ندانم خود تو دارای چه دینی
8 چراغ خاطر خلوت سیه شد بیار ای سینه آه آتشینی
9 دل اندر خرمن زلف تو بسته است اگر تخمی نکارد خوشه چینی