1 اربعین های سالکان جامی هست بهر وصول صدر قبول
2 نَبْوَد از فضل حق عجیب و غریب که بدین اربعین رسی به وصول
1 چون تن از خواب سحر آسودیش بامدادان عزم میدان بودیش
2 صبحدم چون شاه این نیلی تتق بارگی راندی به میدان افق
1 پاره دوزی بود در اقصای ری مطمئن بر پاره دوزی رای وی
2 با خمیده پشتی از بار عیال داشت مشتی طفلکان خردسال
1 چو پیوند با دوست می خواهی ای دل ز چیزی که جز اوست پیوند بگسل
2 مکن شهپر عرش پرواز خود را درین وحشت آباد آلوده گل