1 عذر داری بنال خاقانی کاهل کم داری آشنا کمتر
2 دشمنانت ز خاک بیشترند دوستانت ز کیمیا کمتر
1 چرا ننهم؟ نهم دل بر خیالت چرا ندهم؟ دهم جان در وصالت
2 بپویم بو که در گنجم به کویت بجویم بو که دریابم جمالت
1 تیره زلفا بادهٔ روشن کجاست دیر وصلا رطل مرد افکن کجاست؟
2 جرعه زراب است بر خاکش مریز خاک مرد آتشین جوشن کجاست؟
1 در جهان هیچ سینه بیغم نیست غمگساری ز کیمیا کم نیست
2 خستگیهای سینه را نونو خاک پر کن که جای مرهم نیست