- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جدا از چشم او تن در تب ز جان بر لب است امشب شبی کاو را ز پی صبحی نباشد آن شب است امشب
2 ببین بر چنبر کاکل رخ آن ماه سنگیندل مبند ای ساربان محمل قمر در عقرب است امشب
3 جرس در ناله و صبح وداع و جسم و جان در پی مخسب ای دل که وقت ذکر یارب یارب است امشب
4 خدا را آسمان لختی عنان صبح در هم کش که پنهان با لبش دل را هزاران مطلب است امشب
5 به هنگام رحیل آهستهتر ران ناقه را جانا که پای رفتنم لرزان ز تیمار تب است امشب
6 ز هجر وصل او امشب میان گریه میخندم که دستی بر دل و دستی سیب غبغب است امشب
7 تو هم افتان و خیزان به که پویی از قضای دین چو جان پا در رکاب و دل روان با مرکب است امشب
8 دلا ای تیر آه از سینه سر بر کن که نیر را سخنها به سپهر و جنگها با کوکب است امشب