هر که چراغی ز برق آه ندارد از فضولی بغدادی غزل 170

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

هر که چراغی ز برق آه ندارد

1 هر که چراغی ز برق آه ندارد در شب هجران سوی تو راه ندارد

2 هر که ندارد دلی چو آینه زاهن در رخ تو تاب یک نگاه ندارد

3 هر که ندارد سرشک و آه دمادم دعوی عشق ار کند گواه ندارد

4 بی تو سراسیمه اند عقل و دل و جان همچو سپاهی که پادشاه ندارد

5 طالب وصل است دل و لیک دمادم تاب ملاقات گاه گاه ندارد

6 مهر تو کردست چون هلال قدم را آنکه تو داری نه مهر ماه ندارد

7 از غم و اندوه روزگار فضولی جز در پیر مغان پناه ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر