هرآن نسیم که ازکوی یار برخیزد از سیف فرغانی غزل 179

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

هرآن نسیم که ازکوی یار برخیزد

1 هرآن نسیم که ازکوی یار برخیزد زبوی اودل وجان را خمار برخیزد

2 دهند گردن تسلیم سروران جهان بهر قلاده که از زلف یار برخیزد

3 اسیر عشق برند از قبیلهای عرب چو چشم هندوی تو ترکوار برخیزد

4 اگر زحسنش مرخلق را خبر باشد هزار عاشقش ازهر دیار برخیزد

5 چواو بدلبری اندر میانه بنشیند هزار دلشده ازهر کنار برخیزد

6 بروز حشر ببینی که کشته شوقش زخوابگاه عدم صد هزار برخیزد

7 میان حسن و رخش ازخطش غباری هست چو چاره تا زمیان این غبار برخیزد

8 چو بافراقش بنشست سیف فرغانی بود که ازره وصل انتظار برخیزد

عکس نوشته
کامنت
comment