جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

یکی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2562

غزل 2562 ام از 6329 غزلیات

یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی

1 یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی ببین تو چاره‌ای از نو که الحق سخت بینایی

2 بسی دل‌ها چو گوهرها ز نور لعل تو تابان بسی طوطی که آموزند از قندت شکرخایی

3 زدی طعنه که دود تو ندارد آتش عاشق گر آتش نیستش حقی وگر دارد چه فرمایی

4 برو ای جان دولت جو چه خواهم کرد دولت را من و عشق و شب تیره نگار و باده پیمایی

5 بیا ای مونس روزم نگفتم دوش در گوشت که عشرت در کمی خندد تو کم زن تا بیفزایی

6 دلا آخر نمی‌گویی کجا شد مکر و دستانت چو جام از دست جان نوشی از آن بی‌دست و بی‌پایی

7 به هر شب شمس تبریزی چه گوهرها که می‌بیزی چه سلطانی چه جان بخشی چه خورشیدی چه دریایی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی

شاعر شعر یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی چه کسی است ؟

شاعر شعر یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی چیست ؟

قالب شعر یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی غزل است

مضمون اصلی شعر یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر