یکی دخت دیگر بد از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 1

ابوالقاسم فردوسی

آثار ابوالقاسم فردوسی

ابوالقاسم فردوسی

یکی دخت دیگر بد آزرم نام

1 یکی دخت دیگر بد آزرم نام ز تاج بزرگان رسیده به کام

2 بیامد به تخت کیان برنشست گرفت این جهان جهان رابه دست

3 نخستین چنین گفت کای بخردان جهان گشته و کار کرده ردان

4 همه کار بر داد و آیین کنیم کزین پس همه خشت بالین کنیم

5 هر آنکس که باشد مرا دوستدار چنانم مر او را چو پروردگار

6 کس کو ز پیمان من بگذرد بپیچید ز آیین و راه خرد

7 به خواری تنش را برآرم بدار ز دهقان و تازی و رومی شمار

8 همی‌بود بر تخت بر چار ماه به پنجم شکست اندر آمد به گاه

9 از آزرم گیتی بی‌آزرم گشت پی اختر رفتنش نرم گشت

10 شد اونیز و آن تخت بی‌شاه ماند به کام دل مرد بدخواه ماند

11 همه کار گردنده چرخ این بود ز پروردهٔ خویش پرکین بود

عکس نوشته
کامنت
comment