- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن صنم کاندر دو لب تنگ شکر دارد همی بر سر سرو روان شمس و قمر دارد همی
2 حلقههای زلف او عمدا کند زیر و زبر تا دل و جانمرا زیرو زیردارد همی
3 تلخ گفتار است و شیرین لب نگارین روی من وین عجب بنگر که زهر اندر شکر دارد همی
4 آیت و اللیل بر خواند همی شمس الضحاش تا نقاب از آیت وَالْفَجر بردارد همی
5 آتش عشقش ببرده است آب رویم تا مرا لب از آتش خشک و چشم از آب تر دارد همی
6 گر نخواهد تا غنی گردد ز سیم و زر چرا اشک من چون سیم و رخسارم چو زر دارد همی