- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای آنک به دلها ز حسد خار خلیدی اینها همه کردی و در آن گور خزیدی
2 تلخی دهد امروز تو را در دل و در کام آن زهرگیاهی که در این دشت چریدی
3 آن آهن تو نرم شد امروز ببینی که قفل دری یا جهت قفل کلیدی
4 طوق ملکی این دم اگر گوهر پاکی رد فلکی این دم اگر جان پلیدی
5 با جمله روانها به تک روح روانی سلطان جهادی اگر از نفس جهیدی
6 با خالق آرام تو آرام گرفتی وز دیو رمیده تو به هنگام رهیدی
7 امروز تو را بازخرد از غمش آن نور کو را چو دل و جان به دل و جان بخریدی
8 آن سیمبر اندر بر سیمین تو آید کو را چو نثار زر از این خاک بچیدی
9 ای عشق ببخشای بر این خاک که دانی کز خاک همان رست که در خاک دمیدی
10 خامش کن و منمای به هر کس سر دل ز آنک در دیده هر ذره چو خورشید پدیدی