-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنک بخورد دم به دم سنگ جفای صدمنی غم نخورد از آنک تو روی بر او ترش کنی
2 می چو در او عمل کند رقص کند بغل زند ز آنک نهاد در بغل خاص عقیق معدنی
3 مرد قمارخانهام عالم بیکرانهام چشم بیار در رخم بنگر پیش روشنی
4 ننگرد او به رنگ تو غم نخورد ز جنگ تو خواجه مگر ندیدهای ملک و مقام ایمنی
5 هیچ عسل ترش شود سرکه اگر ترش رود از پی آب کی هلد روغن طبع روغنی
6 من که در آن نظارهام مست و سماع بارهام لیک سماع هر کسی پاک نباشد از منی
7 هست سماع ما نظر هست سماع او بطر لیک نداند ای پسر ترک زبان ارمنی
8 در تک گور مؤمنان رقص کنان و کف زنان مست به بزم لامکان خورده شراب مؤمنی
9 پیش تو است این دم او مینبری ز یار بو مینگری تو سو به سو پله چشم میزنی