- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عنقا سر و برگیم مپرس از فقرا هیچ عالم همه افسانهٔ ما دارد و ما هیچ
2 زبر و بم وهم است چه گفتن چه شنیدن توفان صداییم در این ساز و صدا هیچ
3 سرتاسر آفاق یک آغوش عدم داشت جز هیچ نگنجید دراین تنگ فضا هیچ
4 زینکسوت عبرت که معمای حباب است آخرنگشودیم بجزبند قبا هیچ
5 دی قطرهٔ من در طلب بحر جنون کرد گفتند بر این مایه برو پوچ و بیا هیچ
6 ما را چه خیال است به آن جلوه رسیدن اوهستی و ما نیستی او جمله وما هیچ
7 یارب به چه سرمایه کشم دامن نازش دستمکه ندارد به صدا امید دعا هیچ
8 چون صفر نه با نقطهام ایماست نه با خط ناموس حساب عدمم در همه جا هیچ
9 موهومی من چون دهنش نام ندارد گر ازتو بپرسند بگو نام خدا هیچ
10 آبم ز خجالت چه غرور و چه تعین بیدل مطلب جز عرق از شخص حیا هیچ