اندرآ ای جان که در پای از خاقانی شروانی غزل 141

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند

1 اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند دستیاری کن که دستی بر جهان خواهم فشاند

2 پای خاکی کن در آکز چشم خونین هر نفس گوهر اندر خاک پایت رایگان خواهم فشاند

3 گر چو چنگم دربر آیی زلف در دامن کشان از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند

4 چهرهٔ من جام و چشم من صراحی کن که من چون صراحی بر سر جام تو جان خواهم فشاند

5 رخ ترش داری که خوبم شکر شیرین کنی چون ترش باشی به تو شیرین روان خواهم فشاند

6 بس کن از سرکه فشاندن زان لب میگون که من دل بر آن میگون لب سرکه فشان خواهم فشاند

7 دوستان خواهند کز عشق تو دامن درکشم من برآنم کاستین بر دوستان خواهم فشاند

8 بر سر خاک اوفتان خیزان ز جور آسمان از تظلم خاک هم بر آسمان خواهم فشاند

9 اهل گفتم هست چون دیدم که خاقانی نیافت عذر خواهان خاک توبه بر دهان خواهم فشاند

عکس نوشته
کامنت
comment